کلمات انگلیسی برق
لغات انگلیسی مرتبط با برق: یک راهنمای جامع
مقدمه
دنیای برق، دنیایی پر از اصطلاحات تخصصی است. آشنایی با این اصطلاحات به خصوص برای افرادی که در حوزه برق فعالیت میکنند یا میخواهند در این زمینه اطلاعات بیشتری کسب کنند، بسیار مهم است. در این متن، سعی شده است تا مهمترین و پرکاربردترین کلمات انگلیسی مرتبط با برق به همراه توضیحات ساده و کاربردی ارائه شود.
تقسیمبندی لغات
برای بهتر درک کردن این لغات، آنها را به چند دسته اصلی تقسیم میکنیم:
-
اجزای اصلی یک مدار الکتریکی:
- Conductor: هادی: مادهای که به راحتی جریان الکتریکی را از خود عبور میدهد. مانند سیمهای مسی.
- Insulator: عایق: مادهای که مانع عبور جریان الکتریکی میشود. مانند پلاستیک، لاستیک و شیشه.
- Circuit: مدار: مسیری بسته که جریان الکتریکی در آن جریان مییابد.
- Current: جریان: حرکت بارهای الکتریکی در یک مدار.
- Voltage: ولتاژ: اختلاف پتانسیل الکتریکی بین دو نقطه در یک مدار.
- Resistance: مقاومت: مخالفت یک ماده در برابر عبور جریان الکتریکی.
- Power: توان: نرخ انجام کار یا تبدیل انرژی.
- Ground: زمین: نقطه مرجعی در یک مدار که پتانسیل الکتریکی آن صفر در نظر گرفته میشود.
-
قطعات الکترونیکی:
- Resistor: مقاومت: عنصری که مقدار مشخصی مقاومت الکتریکی را در یک مدار ایجاد میکند.
- Capacitor: خازن: عنصری که انرژی الکتریکی را در میدان الکتریکی ذخیره میکند.
- Inductor: سلف: عنصری که انرژی الکتریکی را در میدان مغناطیسی ذخیره میکند.
- Diode: دیود: قطعهای نیمهرسانا که اجازه عبور جریان را فقط در یک جهت میدهد.
- Transistor: ترانزیستور: قطعهای نیمهرسانا که به عنوان تقویتکننده یا سوئیچ استفاده میشود.
- Integrated circuit (IC): مدار مجتمع: مداری که شامل تعداد زیادی ترانزیستور و دیگر قطعات الکترونیکی در یک تراشه کوچک است.
-
اصطلاحات عمومی:
- Electricity: برق: انرژی حاصل از حرکت الکترونها.
- Electronic: الکترونیکی: مربوط به جریان الکترونها و کاربردهای آنها.
- Electric shock: برقگرفتگی: عبور جریان الکتریکی از بدن انسان.
- Circuit breaker: فیوز: دستگاهی که در صورت افزایش بیش از حد جریان، مدار را قطع میکند.
- Short circuit: اتصال کوتاه: ایجاد یک مسیر با مقاومت بسیار کم در یک مدار که باعث افزایش شدید جریان میشود.
- Alternating current (AC): جریان متناوب: جریانی که جهت و اندازه آن به طور پیوسته تغییر میکند.
- Direct current (DC): جریان مستقیم: جریانی که جهت آن ثابت است.
-
ابزارها و تجهیزات:
- Multimeter: مولتیمتر: دستگاهی برای اندازهگیری ولتاژ، جریان و مقاومت.
- Oscilloscope: اسیلوسکوپ: دستگاهی برای نمایش شکل موج سیگنالهای الکتریکی.
- Soldering iron: لحیمکاری: ابزاری برای اتصال قطعات الکترونیکی به هم با استفاده از لحیم.
- Wire stripper: سیمچین: ابزاری برای برداشتن روکش سیمها.
مثالهای کاربردی
- A simple electric circuit consists of a battery, a bulb, and two conductors. (یک مدار الکتریکی ساده شامل یک باتری، یک لامپ و دو هادی است.)
- The resistance of a wire increases with its length and decreases with its cross-sectional area. (مقاومت یک سیم با افزایش طول آن افزایش مییابد و با افزایش سطح مقطع آن کاهش مییابد.)
- Transistors are used in almost all electronic devices. (ترانزیستورها در تقریباً تمام دستگاههای الکترونیکی استفاده میشوند.)
- A short circuit can cause a fire. (اتصال کوتاه میتواند باعث آتشسوزی شود.)
جمعبندی
این تنها بخشی از لغات انگلیسی مرتبط با برق است. برای یادگیری بیشتر، میتوانید به منابع تخصصی و دیکشنریهای فنی مراجعه کنید. با تمرین مداوم و استفاده از این لغات در مکالمات و مطالعه، میتوانید به راحتی در این زمینه به تبادل نظر بپردازید.
آیا میخواهید در مورد یک لغت یا مفهوم خاص در حوزه برق اطلاعات بیشتری کسب کنید؟
لینک
منبع
لینک منبع
لینک سایت
سایت اصلی
سایت منبع
این سایت
این لینک
اینجا
اینجا کلیک کنید